پسر ناز مامانیپسر ناز مامانی، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

پسرم دنیای من

کورشم چهار ماهه شد...

عزیز دل مامان ،شما دیروز وارد چهار ماهگی شدی (عکسشو بعدا میگذارم ).هم زمان با ورودت به ماه چهارم واکسنه این ماهتم زدیم.بمیرم واست بازم شدیدا تب کردی و یه روز تمام حالت بد بود.اما شکر خدا گذشت و الان حالت خوبه.این ماه باید واکسنتو روز دوشنبه یعنی دیروز میزدیم اما به خاطر مسافرتمون یه روز زودتر واکسنتو زدیم تا امروز که قراره راهی شیم شما حالت خوب باشه. از کارای این ماهت واست بگم که خیلی شلوغ و پر تحرک شدی، وقتی بغلت می کنیم اونقدر دست و پا میزنی و این ور و اونورو نگاه می کنی که باید مدام دو دستی محکم بگیریمت. هزار ماشالا زورتم خیلی زیاده یکی دو بار با حرکات ناگهانیت کم مونده بود از بغلم بیفتی .بازی دالی موشه رو یاد گرفتی و نسبت بهش عکس العم...
26 اسفند 1393

کورش در سی و سه پل...

عشق مامانی ،عمرم،نفسم ،دیروز یه روز خاص بود ما واسه امشب ساعت 9 از تهران پرواز داشتیم و تعطیلات نوروزیمون قرار بود از امروز شروع بشه.همه ی کارامونو کرده بودیم و وسایلامون آماده بود.صبح شما رو بردیم مرکز بهداشت (قدت :68 و وزنت : 7 کیلو ) چون روزی که واکسن میزنی قرار بود اینجا نباشیم گفتیم حداقل زودتر قد و وزنتو بگیریم.خلاصه بعد از مرکز بهداشت داشتیم خوشحال و شاد و خندون میرفتیم که آخرین عکسامونو تو سال 93 تو اصفهان بگیریم که تو ماشین گوشیه بابایی زنگ خورد و دیدیم یه جلسه ی مهم روز دوشنبه دارن. همه ی برنامه هامون ریخت به هم. البته من اصلا ناراحت شدم مطمئنم قسمت نبوده امروز بریم.خلاصه بلیطمونو عوض کردیم و واسه چهارشنبه بلیط گرفتیم. حالا جال...
22 اسفند 1393

عکس های 2 تا 4 ماهگی...

دوماه و دو روز (عاشقتم کورشم ):     دو ماه و سه روز (روزای اولی که رو شکم می خوابیدی): دو ماه و شش روز: دو ماه و هشت روز (قربونت برم تپلیه خودمی ): دو ماه و ده روز: دو ماه و شانزده روز (فدای اون لبای خندونت بشه مامان ): دو ماه و هجده روز: دو ماه و نوزده روز (وقتی دستاتو میگیریم خودتو بلند می کنی و میشینی،عاشق نشستنی و بعد نشستن کلی واسه خودت ذوق می کنی  ): دو ماه و بیست و یک روز : دو ماه و بیست و چهار روز (فدای اون خنده های شیرینت بشم من ): دو ماه و بیست و نه روز: سه ماه و شش روز: سه ماه و هفت روز : سه ماه و هش...
19 اسفند 1393
1759 12 17 ادامه مطلب
1